آریایی



*به کامل شدن این مطلب کمک کنید در بخش نظرات* 

توجه: علایم اختصاری که در مقابل ضبط فرنگی واژه بیگانه قرار گرفته است، نشان دهنده زبان مبدا است؛ (de.) علامت اختصاری المانی، (en.) علامت اختصاری انگلیسی و (fr.) علامت اختصاری فرانسوی است.

ردیف ضبط فارسی واژه بیگانه واژه مصوب فرهنگستان ضبط فرنگی واژه بیگانه
1. اباژور نورتاب (.abat-jour(fr
2. ابونه مشترک (.abonne(fr
3. اپارتمان کاشانه (.appartement(fr
4. اب تودیت روزامد (.up to date(en
5. اتلیه کارگاه (.atelier(fr
6. ارشیو بایگانی (.archives(fr
7. ارم نشانه (.arm (en.).arme(fr
8. اسانسور اسان بر(برای حمل انسان)بالابر (برای حمل بار) (.ascenseur(fr
9. اسیستان دستیار (.assistant(fr
10. اشپرخانه اپن اشپزخانه باز (.open(en
11. اکادمی فرهنگستان (.academie(fr
12. اکادمیک دانشگاهی (.academique(fr
13. اکادمیک علمی، عالمانه (.academique(fr
14. البوم جنگ (.album(fr
15. انتیک عتیقه (.antique(fr
16. انکال گوش به زنگ (.on call(en
17. ایفون اوابر -
. اپراتور کارور (.operateur(fr
19. اپلی کیشن درخواست نامه (.application(en
20. اپوزیسیون گروه مخالف (.opposition(fr
21. اتوبان بزرگراه (.autobahn(de
22. اتوبیوگرافی سرگذشت خود، سرگذشت من، شرح حال خود، شرح حال من، زندگی نامه خود، زندگی نامه من، زندگی نامه خود نوشت (.autobiographie(fr
23. اتوماتیک خودکار، خود به خود (.automatique(fr
24. اتیکت بهانما (.etiquette(fr
25. اجاق مایکروویو تندپز (.microwave oven(en
26. ادیت ویرایش (.edit(en
27. ادیتور ویراستار (.editor(en
28. ارگان ترجمان (.organe(fr
29. ارگانیزاسیون سازمان (.organisation(fr
30. ارگانیزه سازمند (.organise(fr
31. اسانس عطرمایه (.essence(fr
32. اسپری افشانه (.spray(en
33. استامپ جوهرگین (.estampe(fr
34. اسکورت همروان (.escorte(fr
35. اسکورت کردن همروی کردن (.escorter(fr
36. اشل پایه (.echelle(fr
37. اف اف دربازکن f.f
38. اکولوژی بوم شناسی، بوم شناخت (.ecology(en
39. اکیپ گروه مجهز (.equipe(fr
40. اندیکاتور نامه نما (.indicateur(fr
41. اندیکاتورنویس نمانویس -
42. انستیتو موسسه (.institut(fr
43. انسرینگ ماشین پیام گیر (.answering machine(en
44. انیماتور پویانما (.animator(en
45. انیمیشن پویانمایی (.animation(en
46. اولتیماتوم اتمام حجت، زنهاره (.ultimatum(fr
47. اونیفورم هم سانه (.uniforme(fr
48. ایمیل پیام نگار (.E-mail(en
49. ایندکس نمایه (.index(en.),(fr
50. بادی گارد جان پاس (.bodyguard(en
51. بارکد رمزینه (.barcode(en
52. بارم شمارک (.bareme(fr
53. بالکن ایوانک (.balcon(fr
54. بالکن ایوانگاه (.balcon(fr
55. باند باند، نوار (.bande(fr
56. بانداژ باند پیچی، نوار پیچی (.bandage(fr
57. باندرول سرچسب (.banderole(fr
58. بروشور دفترک (.brochure(fr
59. بلندر مخلوط کن (.blender(en
60. بلوار چارباغ (.boulevard(fr
61. بنبها برگ (.bon(fr
62. بورس بهابازار (.bourse(fr
63. بوفه چینی جا (.buffet(fr
64. بوکس مشت زنی (.boxe(fr
65. بوکسور مشت زن (.boxeur(fr
66. بولتن خبرنامه (.bulletin(fr
67. بیلان ترامه (.bilan(fr
68. بیوگرافی سرگذشت، زندگی نامه، شرح حال (.biographie(fr
69. بی ینال دوسالانه (.biennal(fr
70. پاراف پیش امضا (.paraphe(fr
71. پاراگراف بند (.paragraphe(fr
72. پاراوان پردینه (.paravent(fr
73. پارتیشن دیوارک (.partition(en
74. پارک(بچه) ماتک (.park(en
75. پارکت چوب فرش (.parquet(fr
76. پارلمان مجلس (.parlement(fr
77. پاسیو نورخان (.patio(fr
78. پاویون کوشک (.pavillon(fr
79. پاویون سرایه (.pavillon(fr
80. پرایس لیست بهانامه (.price list(en
81. پرسنل کارکنان (.personnel(fr
82. پرفراتور اژه (.perforateur(fr
83. پرفراژ اژدار (.perforage(fr
84. پروژکتور نورافکن (.projecteur(fr
85. پروژکتور فراتاب (.projecteur(fr
86. پروفرما پیش برگ (.proforma(fr
87. پلمب مهروموم (.plomb(fr
88. پلی کپی دستگاه تکثیر (.polycopie(fr
89. پمپاژ پمپ زنی، تلمبه زنی (.pompage(fr
90. پورسانت (پورسانتاژ) در صدانه، در صد (بنا به مورد) pourcentage
91. پیرکس نسوز (.pyrex(fr
92. پیش فاکتور پیش برگ -
93. تیاتر نمایش (.theatre(fr
94. تیاتر نمایش سرا (.theatre(fr
95. تیوری نظریه (.theorie(fr
96. تیوریسین نظریه پرداز (.theoricien(fr
97. تیوریک نظری (.theorique(fr
98. تاکسی درمی اکنده (.taxidermy(en
99. تاکسی درمیست اکنده ساز (.taxidermist(en
100. تاکسی درمی کردن اکنده سازی -
101. تراس بهارخواب، مهتابی (.terrasse(fr
102. ترموکوپل بنداور (.thermocouple(fr
103. تست ازمون (.test(en
104. تست ازمونه (.test(en
105. تستر برشته کن (.toaster(en
106. تستر اون برشتار (.toaster oven (en
107. تست کردن ازمودن (.to) test (en)
108. تستی ازمونه ای -
109. تکنوکرات فن سالار (.technocrate(fr
110. تکنوکراتیک فن سالارانه (.technocratique(fr

 

 

111

تکنوکراسی فن سالاری (technocratie(fr
112 تکنولوژی فن اوری (technologie(fr
113 تکنولوژیست فن اور (technologist(en
114 تکنولوژیک فن اورانه (technologique(en
115 تکنیسین فن ورز (technicien(fr
116 تکنیک فن (technique(fr
117 تله تکست پیام نما (tele-text (en
1 تله کومونیکاسیون مخابرات (telecommunication(fr
119 تیراژ شمار (tirage(fr
120 جکوزی اب زن jacuzzi
121 چیلر سردکن (chiller(en
122 دپارتمان بخش، گروه (departement(fr
123 دراور کشویی (drawer(en
124 دکور ارایه (decor(fr
125 دکوراتور ارایه گر.ارا (مانند صحنه ارا، خانه ارا) (decorateur(fr
126 دکوراتیو ارایشی، تزیینی (decorative(fr
127 دکوراسیون. ارایی (مانند صحنه ارایی، خانه ارایی) ارایه گری،ارایش (decoration(fr
128 دمپینگ بازارشکنی (dumping(en
129 دوپینگ زورافزایی (doping(en
130 رتوش پرداخت (retouche(fr
131 رتوشور پرداخت کار (retoucher(fr
132 رزومه چکیده (resume(fr
133 رزومه کارنامک (resume(fr
134 ریموت کنترل دور فرمان (remote control(en
135 زونکن پروندان (zonnecken(de
136 ژتون بهامهر (jeton(fr
137 سکانس نوبت (secance(fr
138 سانسور سانسور، بررسی (censure(fr
139 سری رشته، سلسله، مجموعه (serie(fr
140 سریال زنجیره (serial(en
141 سمبول نماد،رمز (symbole(fr
142 سمبولیسم نمادگان (symbolisme(fr
143 سمبولیک نمادین، رمزی (symbolique(fr
144 سندیکا اتحادیه (syndicat(fr
145 سنسور حس گر (sensor(en
146 سوبسید یارانه (subside(fr
147 سوژه موضوع (sujet(fr
148 سوییت سراچه (suite(fr
149 سیفون اب شویه (siphon(fr
150 سیلندر استوانک (cylindre(fr
151 سینک ظرف شویی (sink(en
152 شارژ هزینه سرانه خدمات (charge(fr
153 شیفت نوبت (shift(en
154 شیفتی نوبتی  
155 شیفتی نوبت کار  
156 فاز گام (phase(fr
157 فاکتور برگ خرید، صورت حساب (facture(fr
158 فاکس دورنگار (fax/ facsimile(en
159 فا دورنگاری (to)fax/ facsimile(en)
160 فانتزی تفننی (fantaisie(fr
161 فایل پرونجا (file (en
162 فر تاون (four(fr
163 فرم برگه (form(en
164 فریزر یخ زن (freezer(en
165 فریزری یخ زده  
166 فریزکردن منجمد کردن (to) freeze (en)
167 فلاسک دمابان (flasque(fr
168 فلاش تانک اب شویه -
169 فلاور باکس گلشنه (flower box (en
170 فلش پیکانه (fleche(fr
171 فود پروسسور چندکاره (food processor(en
172 فولکلور فرهنگ مردم (folklore(fr
173 فولکلوریک مردمی (folklorique(fr
174 فیش برگه (fiche(fr
175 فیشیه برگه دان (fichier(fr
176 فیلتر پالایه (filtre(fr
177 کابل بافه (cable(fr
178 کابین اتاقک (cabine(fr
179 کاتالوگ فهرست (catalogue(fr
0 کاتالوگ کالانما (catalogue(fr
1 کاتالوگ کارنما (catalogue(fr
2 کادر پیرابند (cadre(fr
3 کادر پایوران (cadre(fr
4 کارتابل کارپوشه (cartable(fr
5 کاغذاستنسیل کاغذمومی (stencil(en
6 کاور پوشن (cover(en
7 کپسول (گاز) استوانک (گاز) (capsule(fr
8 کپی رونوشت، روگرفت (copie(fr
9 کپی رایت حق نشر (copyright (en),(fr
190 کریستال بلوره (crystal(en),cristal(fr
191 کلاسه رده،طبقه (classe(fr
192 کلاسه بندی رده بندی، طبقه بندی  
193 کلاسه شده رده بندی شده، طبقه بندی شده  
194 کمپوت خوشاب (compote(fr
195 کنستانتره افشرده (concentre(fr
196 کوپن کالابرگ (coupon(fr
197 گارانتی تضمین، ضمانت (garantie(fr
198 گارد پاسگان (guard(en), garde(fr
199 لژ جایگاه (loge(fr
200 لوستر نورافشان (lustre(fr
201 لوکس تجملی (luxe(fr
202 لوردراپه پرداویز  
203 لیست فهرست، سیاهه، صورت (list(en), liste(fr
204 مارگارین کره نباتی (margarine(fr
205 ماکت نمونک (maquette(fr
206 مانیفست بیانیه (manifeste(fr
207 مکانیزه ماشینی (mecanise(fr
208 موکت فرشینه moquette
209 میکروفون صدابر (microphone(fr
210 میکروفیش ریزبرگه (microfiche(fr
211 میکروفیلم ریزفیلم (microfilm(fr
212 میکسر هم زن (mixer(en
213 وارمر چراغک (warmer(en
214 ویلچر چرخک (wheelchair(en
215 هارمونی هماهنگی (harmonie(fr
216 هارمونیک هماهنگ (harmonique(fr
217 هندبوک دستینه (handbook(en
2 (یخچال ـ فریزر) ساید بای ساید (یخچال ـ یخ زن) هم بر

(side by side(en

 

برای مشاهده معادل پارسی کلمات عربی کلیک کنید.

*************************************************************

چند راه برای شناختن واژه های تازی و بیگانه

 

 

 

چند روش برای شناختن واژه ها هست که بدبختانه،

همه ی واژه ها در بر نمیگیرد اما کمک خوبی است

-------

١- هر واژه ای که در آن ، بندواژه های :

" ح" ، " ض" ،" ص" ،" ظ" ، " ع"

بکار رفته باشد،

بیگمان پارسی نیست و بیگمان تازی یا تازی شده است.

مانند : سحر ( تازی)= بامداد ( پارسی)

-------

٢- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :

" ط"

بکار رفته باشد،

با گمان بسیار، تازی است، امَا شاید بگمان اندک، پارسی یا ترکی است که

نوشتن نادرست آنرا تازی نشان میدهد.

مانند : طیّار، مطیع ( تازی)

مانند اتاق، اطاق( ترکی) ، طراز = تراز ( ترازو)، طوطی = توتی ( پارسی)

-------

٣- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ی :

" ق"

بکار رفته باشد،

بیگمان پارسی نیست، امّا میتواند تازی یا ترکی باشد.

مانند: قدرت ( تازی) ، قاشق ( ترکی) ، اتراق یا اطراق ( ترکی)

-------

۴- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :

" ذ"

بکار رفته باشد،

، اگر در آغاز واژه باشد بیگمان تازی است،

وگرنه شاید پارسی باشد .

مانند: نوذر، آذر، موبذ ( پارسی) و ذوب، مذاب ( تازی)

-------

۵- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :

" ژ"

بکار رفته باشد،

بیگمان تازی نیست، و با گمان بسیار پارسی است و با گمان کم

از زبانهای فرانسه و .

مانند: ژاله، مژه ( پارسی) و ژامبون، گاراژ (فرانسه)

-------

۶- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :

"پ"، "چ"

بکار رفته باشد،

بیگمان تازی نیست، و با گمان بسیار پارسی است و با گمان کم

از زبان ترکی

مانند: پادشاه، چاره ( پارسی) و توپچی، آچار (ترکی)

-------

٧- هر واژه ای که در آن ، بندواژه ئ :

" گ"

بکار رفته باشد،

بیگمان تازی نیست، و با گمان بسیار بسیار بالا پارسی است .

مانند: نگار ( پارسی)

-------

٨- هر واژه ای که در آن همزه

بکار رفته باشد،

بیگمان تازی است.

مانند: مسئول، مائده، ان شاء الله، جُزء ( اجزاء)

-------

٩- هر واژه ای که در آن تنوین های گوناگون

بکار رفته باشد،

بگمان بس بالا تازی است یا با گمان بس اندک، پارسی نادرست.

مانند: طبیعتاً، اولاً ( تازی)، دوّماً، خواهشاً ( پارسی نادرست)

-------

١٠- هر واژه ای که در آن

" ئ " ( یای مؤلّف)

بکار رفته باشد،

بیگمان تازی است .

مانند: موسئ، خنثئ

---------

١١- هر واژه ای که داری پیشوند و یا پسوند باشد، بگمان بالا پارسی است،

زیرا در تازی پیشوند و پسوند نیست.

مانند پسوند "کار" یا " گر" یا " گار" که کننده ئ کاری را میرساند،

مانند آموزگار، کارگر، رفتگر، پرهیزکار،

یا پسوند " مند" که داشتن چیزی را میرساند ،

مانند دانشمند، خردمند (برای نمونه " ضابطه مند" نادرست است. )

یا پیشوند " باز" که دوباره کردن را میرساند، مانند بازیابی، بازپرسی، بازنگری

یا پیشوند " فرو " که سوی پایین را میرساند، مانند فروافتادن ( سقوط)

فروکش، فرودست ( در برابر فرادست = رئیس .) ، فروتن ( در برابر فراتن = متکبّر)

یا " آسا" که همانندی را میرساند، مانند غول آسا، مه آسا ( یا مهسا)

برق آسا ( که در اینجا " برق" تازی بنادرستی با "آسا " آمده است)

خوشبختانه زبان پارسی پسوند ها و پیشوندهای بسیاری دارد که میتوان

با آنها همواره، واژه های نو را به آسانی ساخت و مانند زبان تازی

جامد و اسیر اوزان نیست.


 

 

اگر از مردم کشورمان این سوال پرسیده شود که هلیم صحیح است یا حلیم،

قریب به اتفاق خواهند گفت:

حلیم!

در ابتدا ما هلیم را داشته ایم.

عرب‌ها پخته اند و خوششان آمده و نامش را حلیم گذاشته اند و ما حالا از نام حلیم استفاده می کنیم. 

در لغت نامه دهخدا هم دیده میشود 

هلیم به معنی عبارت از مرق و گوشت و گندم مهراء پخته است / خوراکی است که از بلغور و گوشت پزند. 

حلیم به معنی بردبار ، صبور

برای متوجه شدن بهتر این مطالب ، مطلب زبان پارسی یا فارسی را بخوانید، برای هدایت شدن به این مطلب اینجا کلیک کنید. 


 

 

نام کشورها, ملیت ها و زبان ها در انگلیسی

countries , languages , nationalities 

 

عبارت ( nationality ) که به معنای ملیت است , در زبان انگلیسی هنگام صحبت کردن به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد زیرا آن یک عبارت رسمی می باشد و بیشتر در زبان انگلیسی نوشتاری کاربرد دارد. این لغت بیشتر در صنعت جهانگردی و مهاجرت استفاده می شود.

 

 

در زبان انگلیسی ما هیچ وقت این سوال را نمی پرسیم:

?what is your nationality

ملیت شما چیست؟

بلکه می پرسیم:

?where are you from?   or   where do you come from

اهل کجا هستید؟

برای مثال هنگامی که میخواهید ملیت خود را به کسی بگویید باید گفت:

.I’m Canadian

اهل کانادا هستم.

 

و جمله زیر صحیح نمی باشد:

.wrong: my nationality is Canadian

اشتباه :     ملیت من کانادایی است.

 

نکته: کشورها (countries ) و زبان ها (languages ) هردو اسم می باشند.

 

مثال برای کشورها( countries )

.Tom lives in England

تام در انگلستان زندگی می کند.

.Mary travelled to Japan last year

مری سال گذشته به ژاپن سفر کرد

.I’d love to visit Turkey

خیلی دوست دارم به ترکیه سفر کنم.

 

مثال برای زبان ها ( languages )

.English is spoken around the world

زبان انگلیسی در سراسر دنیا صحبت می شود

.Mark speaks fluent Russian

مارک به صورت روان روسی صحبت می کند

.I wonder if she speaks Portuguese

کنجکاوم بدانم که او پرتغالی صحبت می کند.

 

اما ملیت ( nationality ) صفت می باشد و برای توصیف اشخاص , غذاها و … به کار می رود.

مثال:

.He has a German car

او یک ماشین آلمانی دارد

.We went to our favorite Japanese restaurant last week

هفته ی گذشته به رستوران ژاپنی مورد علاقه مان رفتیم

.The Swedish prime minister is coming next week

نخست وزیر سوئدی هفته بعد می آید.

 

 

نکات مهم:

  • اسامی کشورها ( countries ) منحصر به فرد می باشند و شباهتی به ملیت ها ( nationality ) و زبان ها ( languages ) ندارد.
  • بعضی مواقع ملیت ها و زبان ها مشابه یکدیگر می باشند ولی نه همیشه. برای مثال: french برای ملیت و زبان فرانسوی به کار برده می شود.
  • هر سه نام کشورها , ملیت ها و زبان ها به دلیل آن که اسامی خاص محسوب می شوند همیشه حروف اول آن به صورت درشت نوشته می شود.

 

اسامی کشورها , ملیت ها و زبان ها در جدول زیر آمده است:

 

 

 

Country

کشور

 

 

Nationality

ملیت

 

 

Language

زبان

Afghanistan Afghan Persian – Pashto
Argentina Argentine
Argentinian
Spanish
Australia Australian English
Belgium Belgian French / Flemish
Bolivia Bolivian Spanish
Brazil Brazilian Portuguese
Cambodia Cambodian Cambodian
Cameroon Cameroonian French / English
Canada Canadian English / French
Chile Chilean Spanish
China Chinese Chinese
Colombia  Colombian Spanish
Costa Rica Costa Rican Spanish
Cuba Cuban Spanish
Denmark Danish (Dane) Danish
Dominican Republic Dominican Spanish
Ecuador Ecuadorian Spanish
Egypt Egyptian Arabic
El Salvador Salvadorian Spanish
England English English
Estonia Estonian Estonian
Ethiopia Ethiopian Amharic
Finland Finnish Finnish
France French French
Germany German German
Ghana Ghanaian English
Greece Greek Greek
Guatemala Guatemalan Spanish
Haiti Haitian French / Creole
Honduras Honduran Spanish
Indonesia Indonesian Indonesian
Iran Iranian Persian
Ireland Irish Irish / English
Israel Israeli Hebrew
Italy Italian Italian
Japan Japanese Japanese
Jordan Jordanian Arabic
Kenya Kenyan Swahili
Laos Laotian Laotian
Latvia Latvian Latvian
Lebanon Lebanese Arabic
Lithuania Lithuanian Lithuanian
Malaysia Malaysian Malay / Malaysian
Mexico Mexican Spanish
Morocco Moroccan Arabic / French
Netherlands Dutch Dutch
New Zealand New Zealander English / Maori
Nicaragua Nicaraguan Spanish
Norway Norwegian Norwegian
Panama Panamanian Spanish
Paraguay Paraguayan Spanish
Peru Peruvian Spanish
Philippines Filipino Tagalog / Filipino
Poland Polish Polish
Portugal Portuguese Portuguese
Puerto Rico Puerto Rican Spanish
Romania Romanian Romanian
Russia Russian Russian
Saudi Arabia Saudi Arabic
Scotland Scottish English
South Korea Korean Korean
Spain Spanish Spanish
Sweden Swedish Swedish
Switzerland Swiss German, French, Italian, Romansh
Taiwan Taiwanese Chinese
Tajikistan Tajik (Tajik (Persian
Thailand Thai Thai
Turkey Turkish Turkish
Ukraine Ukrainian Ukrainian
The) United Kingdom) British English
The) United States) American  English
Uruguay Uruguayan Spanish
Venezuela Venezuelan Spanish
Vietnam Vietnamese Vietnamese

Wales

Welsh

Welsh / English


غزلی از صائب تبریزی
 
در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود
 
تیر کج چون از کمان بیرون رود رسوا شود
 
چون صدف هرکس که دندان بر سر دندان نهد
 
سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود
 
اهل دل را صحبت بی نسبتان مهر لب است
 
غنچه هیهات است در دامان گلچین وا شود
 
سخت جانی سد راه اتحاد سالک است
 
در صدف آب گهر چون واصل دریا شود؟
 
دست و پای باغبان بوسیدن از دون همتی است
 
سعی کن تا بی کلید این در به رویت وا شود
 
ناخن غیرت کن ناسور داغ لاله را
 
در گلستانی که داغ من چمن پیرا شود
 
گر به خاطر بگذراند چشم خونبار مرا
 
کاسه گرداب پر خون در کف دریا شود
 
مهر خاموشی چه سازد با دل پر شور من؟
 
حلقه گرداب چون مهر لب دریا شود؟
 
از لب شیرین او هر جا که حرفی بگذرد
 
در شکر طوطی چو مغز پسته ناپیدا شود
 
گوهری دارم که گر از جیب بیرون آورم
 
از فروغش پله میزان ید بیضا شود
 
پرده پندار سد راه وحدت گشته است
 
چون حباب از خود کند قالب تهی، دریا شود
 
نسبت خفاش با عیسی، چو عیسی با خداست
 
می شود عیسی خدا، خفاش اگر عیسی شود
 
دست رد بر سینه دریا گذارد چون صدف
 
هر که صائب آشنای عالم بالا
 
 
از صائب تبریزی 

از تو حرکت از خدا برکت

این ضرب المثل را در جایی به کار میبرند که شخصی فقط دعا کند یا بخواهد به هدفی برسد اما کاری انجام ندهد

=>

۱- اگر انسان تلاش و کوشش کند خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد.

۲- هیچ تلاش و کوشش نیست که بی نتیجه و بی فایده باشد آدم های تلاش گر دیر یا زود به هدف خود می رسند.

۳- هر کسی به مقدار تلاش و تکاپوی خود و استفاده از نیروهای خدادادی همانند عقل، استعداد، فعالیت بدنی و … روزی خود را به دست می آورد و این رزق نیز با اراده خداوند و خواست او فراهم می شود.

۴- از تو حرکت یعنی اینکه نخواب و چشم به آسمان ندوز؛ و از خدا برکت” یعنی اینکه همه چیز دست خداست لذا برای موفقیت خود و برکت یافتن کارت دعا کن.

۵- اراده خدا در زمینه وسعت و تنگی روزی، مشروط به شرایطی است که بر زندگی انسانها حکم فرماست، تلاش ها و کوشش ها و اخلاص ها و فداکاری ها و به عکس سستی و تنبلی و بخل و آلودگی نیت ها، نقش تعیین کننده ای در آن دارد.

داستان برای ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت

در روزگاران قدیم، یک پیرمرد ساده لوحی بود که از روی سادگی و اینکه شنیده بود خدا روزی‌سان است، این فکر به مغزش خطور کرد که برود و گوشه مسجدی بشیندو عبادت کند و از خدا روزی‌اش را بگیرد. از همین رو، یک روز از صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد و وقت نهاری از خدا طلب غذا کرد، اما خبری از روزی و غذا نشد. باز به دعای خود ادامه داد تا وقت شام رسید و دوباره از خدا طلب غذایی خوشمزه کرد. اما باز هم بی‌نتیجه بود. در گوشه‌ای از مسجد با حالی گرفته کز کرد و منتظر نشست.

چند ساعتی گذشت و مردی به مسجد آمد و پس از راز و نیاز با خدا، سفره‌ای پهن کرد و مشغول خوردن غذا شد. پیرمرد ساده‌لوح که دید غذای آن مرد به نیمه رسیده ونزدیک است که بقیه آن را هم تمام کند و او باز هم گرسنه بماند و سر بر بالین بگذارد، ناگهان از این فکر سرفه‌ای کرد و آن مرد فهمید و صدا را شنید و گفت: هرکه هستی بفرما.

پیرمرد بیچاره که از گرسنگی لرزه با اندامش افتاده بود، پیش آمد و دلی از عزا درآورد و ماجرا را تعریف کرد. مرد به او گفت: فکر کن اگر سرفه نمی‌کردی، من از کجا می‌فهمیدم که تو در مسجدی. شکی نیست که خدا روزی‌رسان است اما برای رسیدن به آن باید سرفه‌ای هم کرد. سرفه نمی‌کردی روزی‌ات را هم از دست می‌دادی!

 

ضرب المثل های هم معنی :

خدا روزی می‌دهد اما تو هم یک سرفه‌ای کن».

تا نگرید طفل، کی نوشد لبن؟»

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود»

 

****************************************************************************

-بعضی از انسان ها فقط دعا/آرزو میکنند تا به هدف خود برسند

-اما بعضی از انسان ها تلاش میکنند تا به هدف خود برسند

گروه اول به خواسته خود ننیرسند اما گروه دوم به خواسته خود میرسند اگر هم یه خواسته شان نرسد دفعه ی بعد تلاش بیشتری برای آن میکنند

درست این است که ما تلاش کنیم نه بشینیم یه جایی و فقط دعا کنیم چون با دعا کاری درست نمیشه

یا به قول معروف : با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشه!!!

 


آیا تا به حال درباره معنای ماههای پارسی و عربی تحقیق کرده اید!

● معنی ماههای پارسی:
 
فروردین ⇦ انسانهاى پاک 
اردیبهشت ⇦ بهترین راستی 
خرداد ⇦ رسایی کمال
تیر ⇦ ایزدباران
مرداد ⇦ جاودانگی
شهریور ⇦ شهریاری نیک
مهر ⇦ پیوستن با مهربانی 
آبان ⇦ آب ها
آذر ⇦ آتش
دی ⇦ دانای آفریننده
بهمن ⇦ منش نیک
اسفند (اسپند)⇦ آرامش!
 
حال به معنی ماه های عربی دقت کنید!
 
● معنی ماه های عربی:
 
محرم؛ رام بودن قتل
صفر؛ تهی از مال بدلیل غارت
ربیع الاول؛ ماه اول
ربیع الثانی؛ ماه دوم بهار 
جمادی الاول؛ یخبندان اول 
جمادی الثانی؛ یخبندان دوم 
رجب؛ عظیم به دلیل توقف جنگ
شعبان؛ فرقه و اختلاف 
رمضان؛ ریگستان گرم
شوال؛ جفت گیری شتران 
ذوالقعده؛ دست برداشتن از جنگ
ذی الحجه؛ ماه زیارت!

شاید ضرب المثل پسته بی مغز چو لب واکند رسوا شود را شنیده اید…

این ضرب المثل را وقتی به کار میبرند که آدم نادان در برابر دانایان نظری دهد

یا نادان با سخن گفتن ناآگاهانه اش در برابر دانایان خود را انگشت نما و رسوا کند

 

 

هر که گردد پاک طینت محرم دلها شود

هر که در خون صاف گردد قابل مینا شود

 

از دهان گل شنیدم بر سر بازار گفت

هر که با ناکس نشیند عاقبت رسوا شود

 

گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی

صبر کن گوهر شناس قابلی پیدا شود

 

این زبان را چون کلیدی دان در گنج سخن

پسته بی مغز چون لب واکند رسوا شود

 

تخم در هر شوره زاری کاشتن بی حاصلی است

صبر کن تا یک زمین قابلی پیدا شود

 

آسیاب رزق ما در گردش است ای مدعی

با دو صد خون جگر یک لقمه نان پیدا شود


  شعر دانی که چرا دار مکافات شدیم 

برخی این دو بیتی را به مولانا نسبت داده اند اما در حقیقت شاعر این شعر، معلوم نیست.

  دانی که چرا دار مکافات شدیم؟

ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟ 

کشتیم خرد؛ دار زدیم دانش را،

دربند و اسیر صد خرافات شدیم! 

مفهوم شعر دانی که چرا دار مکافات شدیم

این دو بیتی به این اشاره دارد که ملتی اگر به جای اینکه به دنبال دانش و علم برود، به خرافات و… بپردازد عقب خواهد ماند. 

معنای بیت اول:

میدانی چرا به این وضعیت افتاده ایم؟ (چرا پاداشمان طناب دار است)

بدون گناه، به این مجازات محکوم شده ایم؟! 

معنای بیت دوم:

ما خرد و دانش را از بین بردیم و خود را اسیر خرافات کرده ایم.


 با نصب WPS Office برروی تبلت و یا گوشی اندرویدی تان می توانید همه ی فایل های آفیس با فرمت های DOC ، DOCX ، TXT ، XLS ، XLSX ، PPT ، PPTX و PDF را مشاهده و ویرایش کنید .

این برنامه در مارکت اندروید با استقبالی کم نظیر روبرو گردیده است و تا به امروز صدها میلیون بار توسط کاربران اندرویدی سراسر جهان دریافت شده و این خود نشان از محبوبیت آن نزد دارندگان گوشیهای اندرویدی است. اگر به دنبال یک اپلیکیشن عالی برای باز کردن فرمت های مختلف آفیس هستید که تمامی نیازهای شما را برآورده سازد تحت هیچ شرایطی WPS Office + PDF یا همان Kingsoft Office سابق را از دست ندهید چرا که محیط کاربری و ویژگی های کم نظیرش شما را مجذوب خودش خواهد نمود! برای دریافت نسخه کامل این اپلیکیشن با ما همراه شوید! برخی از ویژگی های Kingsoft Office اندروید : ویرایش آسان اسناد آفیس پشتیبانی از 23 نوع از فایل های آفیس نمایش انواع اشیاء های گرافیکی ، معادلات وعلامت های اختصاری قابلیت بزرگنمایی نمایش فایل های آفیس به صورت تمام صفحه قابلیت برجسته سازی کلمات محیط کاربری ساده و یوزرفرندلی رایگان بودن و نداشتن هیچگونه تبلیغات در دسترس بودن ده ها ویژگی دیگر … اپلیکیشن WPS Office – Word, Docs, PDF, Note, Slide & Sheet هم اکنون در گوگل پلی بر اساس هزاران رای امتیاز عالی 4.4 از 5.0 را کسب کرده است! در اخر اینکه، نرم افزار قدرتمند WPS Office – Word, Docs, PDF, Note, Slide & Sheet از زبان فارسی به صورت کامل پشتیبانی می کند و می توانید جدیدترین نسخه ی آن را از فارسروید برای اسمارت فون خود دریافت کنید!

توجه : برای استفاده از قابلیت های پریمیوم ؛ با ایمیل ثبت نام کنید و وارد حساب کاربری خود شوید. 

(این برنامه بر روی همه نوع cpu های اندروید موبایل اجرا میشود)

اندروید= ۶ یا بالاتر 

لینک دانلود نیم بها=https://www.dl.farsroid.com/ap/Kingsoft-Office-13.3.3(FarsRoid.Com).apk 

  منبع=www.farsroid.com


❤️

جالب است بدانید در زبان فارسی "جدایی جنسی" وجود ندارد.؛  مثلا ضمیر سوم شخص "او" شامل زن و مرد میشود.

  بر خلاف زبان‌های لاتین و عربی.  در زبان فارسی، اگر جایی تاکید بر جنسیت باشد، اولویت با ن است.

  بر خلاف زبانهای لاتین و اروپایی. 

ما میگوییم:

زن و شوهر  

بجای:

husband and wife 

ما میگوییم:

  خواهر و برادر

بجای:

brother and sister 

ما میگوییم: 

زن و مرد

بجای: 

man and woman 

حتی ما میگوییم: 

زن و شوهر

یعنی مرد در ارتباط با همسر هویت "شوهر" پیدا می‌کند.

ولی هویت "زن" دست نمیخورد.

بجای اینکه بگوییم:

man and wife 

ما نمیگوئیم:

mankind

  می گوئیم: بشریت. 

ما هرگز در تاریخ و ادبیات مان به جنسیت اهمیت نداده‌ایم.

اگر جایی لازم شده، ن را در اولویت قرار داده‌ایم. 

حتی در زبان فارسی، "زن" یک واژه و مفهوم مستقل هست. 

نه مثل

wo/man (زائده‌ای کنار مرد). 

و اگر بدون تعصب و غرور ملی نیک بنگریم، در اکثر اقوام ایرانی، زن و مرد دوشادوش هم کار میکنند و نسبت به دیگری برتری ندارند. 

در شاهنامه حکیم فردوسی نیز در بسیاری از ابیات استاد طوس، ن را اکرام و تمجید کرده است و شاید به همین دلیل است که ما وطن را مادر(نه پدر) می‌نامیم و نام دخترانمان( نه پسرانمان) را "ایران" میگذاریم.


 با درود خدمت شما زبان فارسی یا پارسی ؟ ابتدا باید به الفبای زبان عربی دقت کنید

ا (الف)، ب (با)، ت (تا)، ث (ثا)، ج (جیم)، ح (حا)، خ (خا)، د (دال)، ذ (ذال)، ر (را)، ز (زا)، س (سین)، ش (شین)، ص (صاد)، ض (ضاد)، ط (طا)، ظ (ظا)، ع (عین)، غ (غین)، ف (فا)، ق (قاف)، ک (کاف)، ل (لام)، م (میم)، ن (نون)، ه(ها)، و (واو)، ی (یا).

حالا به الفبای زبان پارسی دقت کنید

الف ب پ ت ث ج چ ‌ ح خ د ذ ر ز ‌ ژ س ‌ ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

خب همونطور که میبینید اعراب در زبان نوشتاری خودشون حرف های (گ،چ،پ،ژ) رو ندارند در زمان حمله اعراب (در زمان حکومت ساسانیان) اعراب در جنگ هایی با ایرانیان پیروز میشوند و گنج های سلطنتی ایران رو غارت میکنن و بر ایران حکومت میکنن و قوانینی رو برای مردم میگذارن یکی از اون قوانین این بوده که هرکسی که به زبان پارسی حرف بزنه کشته میشه و تعصب قومی و قبیله ای داشتن و به ایرانی ها بی احترامی های زیاد میکردن یکی از اون بی احترامی ها این بوده که به زبان ما توهین کردن و گفتن که سگ پارس (به جای پارس باید بگیم واق واق و این یک توهین به زبان ما است) میکنه و شما ایرانی ها مانند سگ هستید و ایرانی ها مجبور شدن به زبان خودشون بگن فارسی در صورتی که زبان فارسی در زبان عربی بوده پس ایرانی ها باید بگن زبان پارسی.

همون طور که میدونید زبان پارسی به دلیل جنگ های بسیار تغییرات زیادی کرده یکی دیگه از اون تغییرات این بود که ما نشانه های جمع عربی ( ون ، ین ، ات ) هم وارد زبان ما شده که اگه این نشانه های جمع رو برای کلمه های پارسی بیاوریم اشتباه است

مثل = کلمه ، کلمات✘،کلمه ها✔

گرایش ، گرایشات✘،گرایش ها✔

فرمایش ، فرمایشات✘،فرمایش ها✔

گزارش ، گزارشات✘،گزارش ها✔

پیشنهاد ، پیشنهادات✘،پیشنهاد ها✔

همون طور که میبینید باید به جای نشانه های جمع عربی از نشانه های جمع پارسی مثل ( ها و ان ) استفاده کنیم .

همچنین نشانه های ساکن ، تنوین ، همزه ، تشدید برای کلمه هاعربی هست نه پارسی

مثل =اشتباهاً✘ خواهشاً✘

همچنین کلمه هایی از زبان عربی وارد زبان پارسی شده که اگه ما کلمه های زبان پارسی رو بگیم بهتره (چون ما ایرانی هستیم)

مثل= سلام✘،درود✓

فی أمان الله:خداحافظ✘،بدرود✓

معلم یا استاد✘،آموزگار✓

همچنین کلماتی از سایر زبان ها به زبان پارسی وارد شده

مثل = مرسی ✘،خواهش میکنم یا متشکرم ✓

خب داشتیم درمورد جنگ اعراب و ایرانیان حرف میزدیم ؛ زبان عربی در آن زمان ،زبان کاملی نبود ولی وقتی که جنگ میشه زبان عربی کامل تر میشه به دلیل اینکه ایرانیان زبان آنها رو کامل کردن یکی کتاب الکتاب سیبویه بود که نخستین کتاب کامل درباره ی دستور زبان عربی بود و یکی کتاب القاموس المحیط بود همچنین پس از جنگ اعراب با ایرانیان نزدیک ۱۵۰۰ کلمه از زبان پارسی به زبان عربی وارد شد و به نوعی زبان عربی رو ایرانی ها نوشتن و کاملش کردن.

امیدوارم که مطالب مفید باشه و مورد استفاده قرار بگیره با تشکر از شما.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرورش عروس هلندی فینگرفود زیبا و لذیذ در تهران مدرسه شاد IGY6 آسیا برج کلید بهشت ست پوش دیزل ژنراتور دیجی کارا f